سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بهشت

طبقه بندی: آموزنده


روزی یکی از  آشنایان سقراط با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی  درباره ی یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟


سقراط پاسخ داد: صبر کن! قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تو می خواهم  آزمون کوچکی را که نامش (سه پرسش )است پاسخ دهی.

مرد پرسید: سه پرسش؟

سقراط گفت: بله درست است. پیش از اینکه درباره ی شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری با چند سوال آزمایش می کنیم .

?)     آیا کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟

مرد پاسخ داد : نه، فقط در موردش شنیده ام.

سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعاً نمیدانی که خبر درست است یا نادرست.
?)     آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی  به من بگویی خبر خوبی است؟

مرد پاسخ داد: نه، بر عکس…

سقراط ادامه داد: پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

?)     آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟

مرد پاسخ داد: نه، واقعا…

سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟

در سوره احزاب، خداوند، شایعه سازان را با منافقان که در قلب هایشان مرض و ناپاکی است، برابر دانسته است.( سوره احزاب، آیه ??)


 


نوشته شده در شنبه 89/8/29ساعت 3:57 عصر توسط آرش ایرانی نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست: